سلام دوستان عزیزم و همراهان همیشگی ناصریا
خاطره ای شیرین از ناصر
یه روز ناصر با یه نفر از اعضای گروهش بحثش میشود و قهر میکند هر رو انان چه ناصر چه ان نفر ناراحت از اینکه چرا اخه اینجور شد وووو
دوستان ناصر برنامه ایی میریزند که ناصر و ان نفر را اشتی بدهند در دفتر ناصر قرارها گزاشته میشود ناصر ان روز طبق معمول همیشه با لبخند و حرف های شیرین وارد میشود بعد چند ساعتی ناصر و اون نفر اشتی میکنند..تصویر زیر مال همین موضوع است..
ان روز به خوبی و خوشی تمام میشود
روحش شاد یادش گرامی